18 ماهگی
18 ماهگی نیکان من دیروز 18 ماهه شد. یک سال و نیمه که وجود قشنگش رو توی خونه داریم و شب و روزمون رو باهاش می گذرونیم. نیکان هر روز نسبت به روز قبل یه شیرین کاری جدید یاد می گیره. نسبت به ماههای قبل مهارتهای حرکتی؛ ذهنی؛ ارتباطی و کلامی بیشتری پیدا کرده. توی کوچه و خیابون چند قدمی رو خودش راه میره البته معمولا بدون هدف . هر چیز کوچکی توجهش رو جلب می کنه و سریع میره طرفش و کلا یادش میره که داشتیم جایی می رفتیم. گاهی هم که لج می کنه سرجاش می شینه تا مامان مجبور بشه بغلش کنه. روابط اجتماعیش هم خیلی بهتر شده با افراد بیشتری ارتباط برقرار می کنه. گاهی به تنهایی و بدون مامان پیش دیگران می مونه. البته پیش آقایون بهتر می مونه! توی خونه هم بهتر بازی می کنه به تلویزیون و تماشای سی دی علاقه داره. با آهنگ همراهی می کنه. علاقه زیادی به موتور سواری داره و البته آتیش!! با آتیش بازی آقا معضلی داریم؛ هر جا یه تیکه چوب پیدا کنه میاره و می خواد که براش آتیش روشن کنیم.
اشتهاش هم نسبت به قبل بهتر شده. بعضی از میوه ها مثل هلو و گلابی رو هم می خوره. کلا ذائقه ش متنوع تر شده. ولی همچنان برای صبحانه مشکل داریم به غیر از تخم مرغ و شیر برنج چیزی نمی خوره.
نیکان توی 18 ماهگی 12 تا دندون داره 8 تا جلو 4 تا هم آسیا که اینم یکی از دلایل بهتر غذا خوردنشه.
یه سری عادت نا مناسب هم یاد گرفته که امیدواررم مرحله ای از رشدش باشه و هر چه زودتر فراموشش بشه. مثلا دیگران رو می زنه هر کی رفتاری بکنه که به نظرش نا خوشایند بیاد هیچ تلاشی برای مذاکره نمی کنه خیلی سریع با مشت و لگد عکس العمل نشون میده. خیلی وقتها چیزهایی رو که دستشه پرت می کنه. برای بیشتر خواسته هاش هم گریه می کنه یا نق می زنه. این عادتهاییه که ذهن منو مشغول کرده و دارم دنبال روش درست برخورد با اونا می گردم.
دایره لغاتش هم بیشتر شده و کلمات بیشتری رو ادا می کنه و برای رسوندن منظورش تلاش بیشتری می کنه ولی کلا مامان باید باشه تا زبونش رو ترجمه کنه!
دایره لغات نیکان در 18 ماهگی:
نیکان این کلمات رو به کلمات قبلیش اضافه کرده:
آتیش (با ذوق خاصی هم میگه)
جو: چوب
دس: دست
با: پا
دوش: گوش
باجی: بازی
دَ: در
قل: گل
اِشی: مرسی
ایش: شیر
اَجا: غذا
بو: توپ
دیدی؟ (وقتی فیل چهار چرخش رو سوار می شه دور اتاق می چرخه و هی می پرسه دیدی؟)
بَ: بد
دَش: کفش
بار: پارک
عمی: عمه
اَب: شب
اَو: رفت
ماس: ماست
قَ: قند
جَ جَ: جعفر (در پی علاقه شدید نیکان به آهنگ طنز ترکی جعفر)
دوتا جمله هم میگه:
آب بده
مامنه: مال منه
نیکان با وجود اینکه این کلمات رو میگه هنوز مامان رو نمی گه و با کمال تعجب منو بابا صدا می کنه.
فکر کنم یه جورایی بابا برای نیکان یه اسم عامه. چون گاهی دیگران رو هم بابا صدا می کنه
فردا قراره بریم واکسن 18 ماهگیش رو بزنیم. بیشتر نگران دلخوری و مضطرب شدن نیکان از عمل واکسن زدن هستم تا درد جسمیش. چون می دونم نیکان تحمل زیادی توی مشکلات جسمی داره و ایشالا براش مشکلی پیش نمیاد ولی مطمئنا از اینکه نگهش دارم یکی واکسنش بزنه به شدت از دستم ناراحت می شه. امیدوارم به خیر بگذره
نیکان در حال عبادت:
اینم یه سری عکس قشنگ از نیکان تا 18 ماهگی:
نیکان در حال استراحت و تماشای تلویزیون
عشق موتور
بذار ببینم این سیمو کجا باید وصل کنم؟
این همه لباس رو یه تنه داره اتو می کنه!
آخه چقدر کار به من می گید مگه من کوزتم؟
دارم آرایش می کنم بذار ببینم این مال چی بود؟
اینم یه نمونه از پا تو کفش بزرگترا کردن
وای چقدر تووووووپ
اینم یه مدل خوابیدنه
خودمونیم اگه دختر هم بودی خیلی ناز بودی ها
چیه دختر با این خوشگلی ندیدی تا حالا؟
نیکان در انتظار درست شدن آتیش(بیرون سفره خانه قمصر)
ای جاااااان نیکان خوش تیپ
