نیکاننیکان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

شاهکاری به نام نیکان

آنچه گذشت .....

حدود سه سال و نیم می شه که من وبلاگ نیکتنم رد آپدیت نکردم. چه کم لطفی بزرگی .... امروز میخوام خلاصه ای از روزهایی که به نیکان گذشت رو بنویسم. نیکان رو در یک سال و 10 ماهگی روز 11 بهمن 92 از پوشک گرفتم. پروزه ای بود برای خودش ولی خوشبختانه خیلی زود (حدود دو هفته) باهاش کنار اومد و موفق شد پوشک رو کنار بذاره و بعد از حدود دو سه ماه کامل بدون خطا می رفت دستشویی. وقتی دو ساله شد از شیر گرفتمش دقیقا روز 8 فروردین 93 آخرین باری بود که بهش شیر دادم و چه فرآیند سخت و ناراحت کننده ای بود از شیر گرفتنش هم برای نیکان هم برای من هنوزم که یاد اون روزها و شبها می افتم گریه م می گیره. از چند ماه قبلش بهش گفته بودم که وقتی بزرگ بشه شیر مامانش بد مز...
20 بهمن 1392

نیکان 22 ماهه

نیکان من چند روز پیش 22 ماهه شد.الان دقیقا 22 ماه و 6 روزه س. توی این چند ماه گذشته خیلی تغییر کرده انگار با سرعت بیشتری داره بزرگ می شه مهمترین تغییرش هم حرف زدنشه. نیکان دیگه کامل  حرف می زنه. خیلی خوب با دیگران مکالمه می کنه همه چیز رو توی صحبت های دیگران متوجه می شه؛ اگه چیزی رو نفهمه سوال می کنه و حتی اشتباهات دیگران رو تذکر میده! تمام کلمات رو به جا و درست استفاده میکنه. توی فرهنگ لغتش فقط  سه تا کلمه س که نادرست به کار می بره.  به برنج میگه غذا و به خورش میگه ابگوشت. به تخم مرغ هم میگه مرغ! به شدت هم حاضر جواب شده. گاهی توجیه هایی می کنه که آدم تعجب می کنه. ولی اسم خودش رو نمی تونه بگه هر جور هم یادش می دم بازم ن...
20 بهمن 1392

18 ماهگی

نیکان من دیروز 18 ماهه شد. یک سال و نیمه که وجود قشنگش رو توی خونه داریم و شب و روزمون رو باهاش می گذرونیم. نیکان هر روز نسبت به روز قبل یه شیرین کاری جدید یاد می گیره. نسبت به ماههای قبل مهارتهای حرکتی؛ ذهنی؛ ارتباطی و کلامی بیشتری پیدا کرده. توی کوچه و خیابون چند قدمی رو خودش راه میره البته معمولا بدون هدف . هر چیز کوچکی توجهش رو جلب می کنه و سریع میره طرفش و کلا یادش میره که داشتیم جایی می رفتیم. گاهی هم که لج می کنه سرجاش می شینه تا مامان مجبور بشه بغلش کنه. روابط اجتماعیش هم خیلی بهتر شده با افراد بیشتری ارتباط برقرار می کنه. گاهی به تنهایی و بدون مامان پیش دیگران می مونه. البته پیش آقایون بهتر می مونه! توی خونه هم بهتر بازی می کنه به ت...
7 آبان 1392

روند رشد نیکان

نیکان داره بزرگ و بزرگ تر می شه و هر روز داره وابستگیش به مامان کم می شه . الان که به روزهای گذشته فکر می کنم یاد تمام رفتارها و حرکاتش می افتم دلم برای روزهای قشنگ نوزادیش تنگ می شه. زمانهایی که یه کار جدید یاد می گرفت چقدر براش هیجان زده می شدم و چقدر دلم می لرزید وقتی که با دور شدن از مامان به گریه می افتاد. الان دیگه یاد گرفته زمانهایی رو هم بدون مامان بگذرونه و این اولین قدم برای مستقل شدنشه. و من خوشحال از اینکه پسرم داره کم کم خودش رو پیدا می کنه و شخصیتش شکل می گیره و ناراحت از اینکه داره از مامان دور می شه. می خوام تمام عادات؛ رفتارها و تغییراتی که نیکان تا به امروز داشته رو بنویسم. این پست از وبلاگ رو برای خودم می نویسم . دوست دا...
22 مرداد 1392

روزشمار زندگی نیکان

  نیکان عزیزم تاریخ ها و مناسبتهای مهم زندگیت رو اینجا برات می نویسم: چهارشنبه26 بهمن90  سیسمونیت رو آوردیم خونه و چیدیم. دوشنبه 14 فروردین 91 ساعت 7:10در 39 هفتگی توی بیمارستان بهشتی به دنیا اومدی. چهارشنبه 23 فروردین بند نافت افتاد و رسما از دوران جنینی جدا شدی. سه شنبه 29 فروردین با یه جراحی کوچیک ختنه شدی. پنج شنبه 7 اردیبهشت برات جشن نوزادی گرفتیم. شنبه 23 اردیبهشت ناخن های دوران جنینیت رو کوتاه کردیم. حدود 5 تا 5.5 ماهگی یاد گرفتی که بشینی. دقیقا 8 ماهه بودی که من متوجه جوانه زدن اولین دندونت شدم. حدود 8/5 ماهگی سینه خیز و چهاردست و پا رو ترکیب کردی و حرکت می کردی. ح...
20 مرداد 1392

عکس های ماهانه

نیکان من؛ مامان 14 هر ماه ازت یه عکس می گیره (چون تو روز 14 به دنیا اومدی). این عکس تشریفات خاصی نداره یکی از حالتهای طبیعیته توی اون روز. مثلا وقتی داری بازی میکنی؛ غذا می خوری؛ خوابی و ...   عکس 14 فروردین:   14 اردیبهشت:       14خرداد:   14 تیر:     14 مرداد: 14 شهریور:     14 مهر:         ١٤آبان:   عکس ١٤ آذز:     ١٤ دی:       ١٤ بهمن:   ١٤ اسفند: ...
12 خرداد 1392
1