نیکاننیکان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

شاهکاری به نام نیکان

روند رشد نیکان

1392/5/22 17:28
نویسنده : مامان لیلا
583 بازدید
اشتراک گذاری

نیکان داره بزرگ و بزرگ تر می شه و هر روز داره وابستگیش به مامان کم می شه . الان که به روزهای گذشته فکر می کنم یاد تمام رفتارها و حرکاتش می افتم دلم برای روزهای قشنگ نوزادیش تنگ می شه. زمانهایی که یه کار جدید یاد می گرفت چقدر براش هیجان زده می شدم و چقدر دلم می لرزید وقتی که با دور شدن از مامان به گریه می افتاد. الان دیگه یاد گرفته زمانهایی رو هم بدون مامان بگذرونه و این اولین قدم برای مستقل شدنشه. و من خوشحال از اینکه پسرم داره کم کم خودش رو پیدا می کنه و شخصیتش شکل می گیره و ناراحت از اینکه داره از مامان دور می شه.

می خوام تمام عادات؛ رفتارها و تغییراتی که نیکان تا به امروز داشته رو بنویسم. این پست از وبلاگ رو برای خودم می نویسم . دوست دارم ریز رفتارها و تغییرات نیکان رو ثبت کنم تا وقتی بزرگ شد و به نوجوانی تبدیل شد از خوندن این مطلب و یادآوری این روزها لذت ببرم.  هرچند بدون نوشتن هم همه چیز واضح و شفاف توی وجودم ثبت می شه. چون دارم با تک تک این لحظات زندگی می کنم و از ازش لذت می برم.

نیکان من صبح روز 14 فروردین ساعت 7/10  دقیقه صبح توسط یه مامای بی تجربه که کلی منو اذیت کرد به دنیا اومد. قدش 49 سانتی متر  دور سر 34 سانتی متر و وزنش 2850 گرم بود.

نیکان

خوشبختانه نیکان بعد از تولد هیچ مشکل خاصی نداشت. حتی زردی هم نداشت. نافش هم بدون مشکل افتاد و ختنه ش هم به خوبی انجام شد. تنها مشکلش اون زمان زخم وحشتناک سینه مامان بود که باعث می شد نتونه خوب شیر بخوره و اغلب به دلیل گرسنگی گریه می کرد و من اون زمان فکر می کردم که دلیل گریه هاش نفخ یا کولیک باشه این جریان بیش از 2 ماه ادامه داشت تا اینکه زخم سینه من خوب شد و گریه های نیکان هم به یک باره تموم شد و من تازه متوجه شدم که دلیل اصلی گریه هاش چی بوده.برای بهبود زخم سینه م یه مدت مجبور شدم شیر رو با شیشه بهش بدم ولی بعد از خوب شدن زخم نیکان هم خیالش راحت شد و شیشه رو پس زد و دیگه هم لب نزد. پستونک رو هم که از اول عادت به خوردنش نداشت.

10 روزه بود که به صدای جغجغه ش توجه نشون می داد و با حرکت چشم صدا رو دنبال می کرد.

نیکان در دوران جنینی با یکی از آهنگ های شهرام ناظری که توی گوشی بابا بود و نیکان هرشب اونو توی رحم مامان گوش می داد خو گرفته بود و توی ماههای اول بعد از تولد با همین آهنگ آروم می شد.

نیکان از همون روزهای اول سرش رو بلند نگه می داشت. یادمه بیمارستان که بودیم نیکان سرش رو از روی شونه خاله سهیلا بلند کرده بود و عمه سمیه نگران از اینکه دیگران با دیدنش چشم بزنند.

به غیر از لبخندها و خنده های بلند و بی اختیار  در خواب؛ اولین لبخندهای واقعی نیکان حدود 40 روزگی بود.

نیکان اضطراب جدایی رو خیلی زود و در 2 ماهگی تجربه کرد. از دو ماهگی بغل هر کس غیر از مامان به شدت به گریه می افتاد. توی خیلی از جمعهای شلوغ و غریبه بی تابی می کرد تا حدود 4 - 5 ماهگی حتی بغل بابا هم اروم نمی شد. الان  هم وابستگی شدیدی به مامان داره و با غریبه ها کم ارتباط برقرار می کنه.

2 ماهه بود که به آویز بالای تختش عکس العمل نشون میداد و چند دقیقه ای باهاش مشغول می شد.

 سه ماهه بود که با روروئکش آشنا شد و عادتش این بود که صفحه موزیکال جلوی روروئک رو با ولع تمام می خورد. ولی به طور کلی زیاد اهل روروئک سواری نبود و خیلی توی روروئکش نمی موند.

نیکان

نیکان بین سه تا ٥ ماهگی علاقه خاصی به آواز خوندن داشت. بابا شروع می کرد به خوندن وقتی ساکت می شد نیکان شروع می کرد: اَاَاَاَاَ اُاُاُاُاُ او او او او او و ......... و این روند چند دقیقه ای ادامه داشت یکی بابا یکی نیکان!!

توی این سن خوابیدن نیکان هم خیلی جالب و با خوندن همراه بود. فقط هم روی سر شونه م می خوابید و یه ریز آواز می خوند تا خوابش ببره !!

بعد از اون کم کم عادت کرد که با شیر خوردن توی بغل مامان بخوابه. مامان باید حتما نشسته باشه و بهش شیر بده تا خوابش ببره هر چی هم سعی کردم که عادتش بدم روی پام بخوابه نشد که نشد و این روش خوابیدن همچنان ادامه داره.

نیکان

از 3/5 ماهگی شروع کردم نیکان رو به کمک بالش هایی که دور و برش می ذاشتم می نشوندم و این تمرین تا 5 ماهگی ادامه داشت تا در 5 ماهگی نیکان تلاشش رو برای نشستن مستقل شروع کرد. و در 5/5 ماهگی به خوبی می نشست.

نیکان

در 4 - 5 ماهگی بزرگترین تفریح نیکان این بود: خوردن آب از لب لیوان و پوووووووف کردن اون به اطراف و قاه قاه خندیدن!!

حدود 5 ماهه بود که مشکل یبوست شدید پیدا کرد گاهی تا 10 روز هم شکمش کار نمی کرد و تا  10 ماهگی درگیر همین مشکل بودیم کلی هم دکتر بردیم و دارو مصرف کرد ولی فایده نداشت تا اینکه بالاخره به طب سنتی متوسل شدیم . با مصرف یکی دو ماه داروی گیاهی حدود یک سالگی مشکل بر طرف شد.

در 5 ماه و 23 روزگی غذای کمکی ش رو با حریره شروع کردم که از همون اول به سختی غذا می خورد یبوست طولانیش هم باعث شد که اون کلا کم غذا و بد غذا باشه که این روند تا الان هم ادامه داره.

نیکان از بین میوه جات فقط هندونه رو با اشتیاق می خوره . دوست داره همه ی هندونه های موجود رو بشکنه بعد یه کم بخوره برای همین ما هندونه هامون رو قایم می کنیم!

نیکان

تخم مرغ تنها خوراکی هست که نیکان خیلی زیاد دوست داره حتی اگه گرسنه هم نباشه می خوره اسمش رو هم که بشنوه میخواد که براش بپزم. من تخم مرغ های خام رو توی یخچال پشت چیزای دیگه استتار می کنم که وقتی با هم می ریم سر یخچال نبینه! فقط هم به شکل نیمرو دوست داره حالتهای دیگه رو اصلا به عنوان تخم مرغ نمی شناسه.

ماست هم به اندازه تخم مرغ برای نیکان خوشمزه اس اگه ماست سر سفره باشه دیگه غذا نمی خوره و ما بالاجبار سالاد می خوریم. گاهی عصرها بهش ماست می دم.

یکی دیگه از عادات غذایی نیکان اینه که برنج رو خالی می خوره مگه اینکه پلو مخلوط باشه و نشه جداش کرد!

نیکان اصلا سینه خیز نرفت حدود ٨/٥ ماهگی ٤ دست و پا رفتن رو شروع کرد.

نیکان علاقه زیادی به ارتفاع داره حتی اگه چیزی چند سانت هم ارتفاع داشته باشه (مثلا لب تاپ!!) نیکان می ره روی اون می ایسته . به دلیل علاقه ای که به بالا رفتن از همه چیز داره توی ٧-٨ ماهگی یاد گرفت که به روش صحیح و به کمک پاهاش از پله و میز و مبل بیاد پایین .  بالا رفتن از پله رو کمی دیرتر و حدودا توی ١٠ ماهگی هم یاد گرفت.

نیکان

 یکی از سرگرمی های نیکان قبل از یک سالگی بازی کردن با نخ، سیم شارژر و هر چیز ریسمان مانند بود. هر چیزی که شبیه میله یا چوب دستی باشه (مثل دسته جارو برقی) از موارد دیگه مورد علاقه نیکان قبل از یه سالگی بود.  ماشین لباسشویی هم یکی از چیزهایی جذاب برای نیکان بود واون مدام در حال کشف و بررسی اون بود.

نیکان

نیکان علاقه زیادی به شکلک در آوردن داره، وقتی هم که حرف می زنه با تمام صورتش حرف می زنه. بین ٦ تا ٧ ماهگی یاد گرفت  اعضای صورت و بدنش رو به کمک شکلک و با زبان حرکتی بگه. مثلا برای نشون دادن چشم چشمک می زد . برای زبان زبونش رو در می آورد و .....

یکی از بازی های مورد علاقه نیکان توی این سن دالی موشه بود که با لذت بارها اونو تکرار می کرد.

توی ٧ ماهگیش به تقلید از دیگران گوشی موبایل یا تلفن خونه رو برمی داشت چند تا کلیداش رو می زد و بعد می گرفت در گوشش و به زبون خودش یه چیزایی می گفت. کلا نیکان علاقه زیادی به تقلید از اطرافیان مخصوصا باباش داره . هر کاری رو که می بینه با جزئیاتش انجام میده. مثلا الان چند تا برگه پاسور میگیره دستش یه کم بهشون نگاه می کنه بعد یکشون رو ازبینش در نیاره و محکم میندازه روی زمین!!!!!

توی  ٨ ماهگیش روی زمین غلت می زد و کل اتاق رو به همین روش طی میکرد و به اشیایی که می خواست دسترسی پیدا می کرد. این کار کم کم براش شد یه تفریح و توی هر غلتی روی دستاش بلند می شد و میگفت هووووووووووووووی!!

نیکان

 حدودا ٨ ماهه بود که متوجه رابطه کنترل تلویزیون و عوض شدن برنامه ها و شبکه ها شد البته از خیلی قبلش به تقلید از دیگران کنترل رو به طرف تلویزون می گرفت.و چون همیشه هر کنترلی رو توی دهنش می کرد مامان جون یه کنترل خراب داشت که براش شسته بود و شده بود اسباب بازی نیکان!!

نیکان اولین کلمات معنادار رو توی ٧-٨ ماهگی ادا کرد. و جالب اینه که اولین کلمه نیکان شیر بود.  بعد از اون یاد گرفت که بابا، دد و بعضی از کلمات ساده دیگه رو هم بگه.

لغت نامه نیکان در ١٦ ماهگی:

باباو گاهی هم مامان میگه٠

آب= آب

آب بزی= آب بازی

ایس= نیست

دَدَ= هر جایی بیرون از خونه

مَ مَ= هر چیز قابل خوردن غیر از آب

بَ= نیکان همه درخواست هاش رو با این حرف بیان میکنه مثلا دستش رو میزنه روی صندلی و میگه ب یعنی میخوام بشینم روی صندلی!!

اَ اَ = داره یکی رو صدا می کنه!

بوم بوم= موتور یا دوچرخه

کِه= کیه

چِه = چیه

بَ بَ= همه حیوانات

توتو= همه پرندگان

اینَه= وقتی چیزی رو که دنبالش می گشت پیدا می کنه.

نه رو هم خوب میگه

اره رو با اشاره سرش میگه

این کلمات رو هم گاهی که عشقش کشید میگه: مامان - توپ - بیا- گل

نیکان فرق آره و نه رو خیلی خوب و توی حدودا ١٤ ماهگی می فهمید. و هر سوالی رو که جواب آره یا نه داره درست جواب میده . البته اگه معنی سوالی رو متوجه نشه اونو با نه جواب میده.

یه ساله بود که موتور رو کشف کرد و به اون علاقه عجیبی پیدا کرد هر جا یه موتور می بینه میخواد سوار بشه و بعد هم حاضر به پیاده شدن نیست.

راه رفتن رو هم به کمک سه چرخه اش یاد گرفت فرمون سه چرخه رو می گرفت و توی خونه می گشت تا اینکه کم کم بدون کمک سه چرخه توی ١ سال و ١٠ روزگی اولین قدمهای مستقلش رو برداشت.

نیکان

١٣ ماهه بود که شوخی کردن و کلک زدن رو یاد گرفت یه چیزی رو زیر پاش یا یه جای دیگه قایم می کنه و میگه نیس!!  و از دیگران میخواد که پیداش کنن . بازی گل یا پوچ رو هم به خوبی بلده . هر چیز کوچیکی که کف دستش جا بشه پیدا می کنه توی مشتش قایم می کنه و میخواد که حدس بزنی توی کدوم دستشه.

اولین دندون نیکان دقیقا روز ٨ ماهگیش جونه زد و بعد چند هفته هم دندون دوم و تا یه سالگی همین دوتا دندون رو داشت. یه ساله که شد دندونای ٣ و ٤ و ٥ هم در اومدن.  ١٤ ماهه بود که ٣ تا دندون دیگه هم در آورد و الان ٤ تا دندون بالا ٤ تا پایین و دو تا دندون آسیا بالا داره.

نیکان علاقه زیادی به اسباب بازی نداره خیلی کم با اسباب بازی سر گرم می شه. کوچگتر که بود یعنی قبل از ٦ ماهگی به قورباقه سبز رنگش که به نام آقا قور قور می شناخت علاقه زیادی داشت ولی الان با هر چیزی خیلی کم و گذرا بازی می کنه تنها بازی کردن رو دوست نداره بیشتر دوست داره با مامان باشه و خیلی وقت ها می خواد که من با اسباب بازی هاش بازی کنم و اون تماشا کنه.

نیکان

یکی از چیزایی که نیکان به شدت دوست داره آتیشه و ما هر وقت که بیرون می ریم و آتیش درست می کنیم  اصلا از کنار آتیش دور نمی شه و تمام مدت با یه چوب بلند آتیش رو زیر و رو می کنه و یه نفر باید در بست با نیکان باشه و امنیتش رو برای آتیش بازی تامین کنه.

نیکان

 

از سرگرمی های دیگه نیکان که مدتها به اون مشغول می شه و لذت می بره آب بازیه اونم به هر شکل ممکن.

نیکان

از خصوصیات اخلاقی نیکان اینه که به جزئیات خیلی  دقت می کنه حافظه خیلی قوی داره و متوجه تغییرات خونه می شه مثل لباس جدید کفش جدید ظرف جدید. به تلویزیون علاقه زیادی داره ولی به تنهایی نمی بینه باید مامان همراهیش کنه و هی به درخواست نیکان شبکه و سی دی عوض کنه. از تفریحات دیگه نیکان رفتن به پارکه. از شنیدن اسم پارک به شدت هیجان زده می شه و خیلی سریع پشت در خونه آماده باش می ایسته.

نیکان من الان 16 ماه و 3 روزه ست. بسیار شیطون؛ با هوش؛ بهانه گیر؛ سمج و البته بی نهایت دوست داشتنی.

شاد باشی شازده کوچولوی من

 نیکان

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان پینار
20 مرداد 92 10:51
ماشالله به این گل پسر باهوش


مرسی شیوا جون
زهرا
2 شهریور 92 21:41
سلام ماشالله این پسری چه خوشمزس خدا حفظش کنه مامانی از الان که پسری هنوز فسقلی یادش بدید که آب بازی نکنه یا اینکه تو حموم و با یه سطل آب بازی کنه اگرم امکانش رو دارید ببریدش استخر خودتون بهتر میدونید که کشور عزیزمون کم آبه و اگر بخوایم این نی نی های جیگر طلا در آینده نعمت آب داشته باشن باید درست مصرف کنیم بوسسسسسسسسسسس محکم برای نیکان عسلییییییییی
بهارک مامان آردا
2 مهر 92 1:26
ببخشید که خیلی وقته بهتون سر نزدم
خیلی پست زیبا و پرباری بود
چقدر کار خوبی کردی اینجوری جمع و جورش کردید همه مطالب رو
ماشالله به این گل پسر
بوووووووووس


مرسی بهارک جون که به ما سر می زنی