حدود یه ماه پیش رفتیم مسافرت اول شمال و بعد هم مشهد و من تازه فرصت کردم عکسهای سفر نیکان رو بذارم. توی این سفر ما با خانواده عمو و عمه و خاله فرزانه همسفر بودیم که بعد از شمال عمو و عمه از ما جدا شدن و برگشتن خونه ما و خاله فرزانه راهی مشهد شدیم. سفر امسال نسبت به پارسال خیلی بهتر بود. نیکان می تونست بازی کنه و از گردش توی محیط لذت ببره از طرفی هم وابستگیش به مامان کمتر شده بود بادیگران هم ارتباط برقرار می کرد و باهاشون بازی می کرد . مامان هم فرصتی برای تفریح و لذت بردن از سفر نصیبش می شد از اونجایی که نیکان عشق آتیش بازیه بزرگترین تفریحش توی این سفر درست کردن آتیش کنار ساحل بود. هر جا یه تیکه چوب پیدا می کرد می برد میداد به شوهر خاله...