تولدت مبارک عشق کوچولوی من!
یک سال پیش بود که نیکان گلم به دنیا اومد و به من اجازه داد تا حس قشنگ مادر بودن رو تجربه کنم. توی این یک سال روزها و شبهای سخت و البته زیبایی رو پشت سر گذاشتم که هر لحظه ش برام یه خاطره قشنگ داشت. الان دیگه نیکان نوزادی رو پشت سر گذاشته و به یه کودک نوپا تبدیل شده که روز به روز شیرین تر و شیطون تر می شه؛ کارای جدید یاد می گیره؛ تک تک رفتارای دیگران رو تقلید می کنه و هر روز یه رفتار تازه از خودش نشون می ده. از این به بعد نگهداری و تربیتش سخت تر و مسئولیت ما در قبالش سنگین تر می شه.
نیکان عزیزم از خدا به خاطر وجود نازنینت ممنونم و دنیایی شاد و زیبا برات آرزو می کنم. تولدت مبارک
بیش از یک ماه از تولد نیکانم می گذره و من تازه امروز می خوام عکسهای تولدش رو توی وبلاگش بذارم.
روز 14 فروردین برای نیکان یک ساله تولد گرفتیم . یه مهمونی خانوادگی با حضور خانواده های مامان و بابای نیکان و خاله ها و دایی های مشترک.
شب خوبی بود نیکان خیلی سرحال بود از اول تا آخر تولد کلی دست زد و رقصید و حال کرد. کلی هم از همه کادو گرفت.
و اما عکسهای تولد:
نیکان قبل از شروع رسمی تولد:
بچه ها دارن تولدت مبارک می خونن و نیکان کلی هیجان زده شده:
نیکان محو دف زدن دایی:
نیکان دیگه خوابش گرفته ولی همچنان پر انرژی ادامه می ده:
بقیه عکس ها در ادامه مطلب
و اما کیک:
این کیک ماجرای بسیار داره. کلی وقت و انرژی گذاشتم یه مدل کیک شبیه این عکس پیدا کردم دادم شیرینی فروشی گفتم این کیک رو می خوام ولی به جای رنگ صورتی قرمز باشه به جای عروسک هم یه توپ فوتبال بذارید که کیکمون پسرونه بشه. وقتی آوردن از عصبانیت داشتم منفجر می شدم. انگار هیچی از حرفام نفهمیده بود
بعد بابای نیکان سعی کرد یه جوری اصلاحش کنه یکی از توپهای نیکان رو جایگزین عروسک کرد تهش شد این:
واما کادوها:
این کادوی مامان و بابا:
اینها هم لطف بقیه مهمونا:
اینم نیکان آخر شب بعد از رفتن مهمونا داره با موتوری که کادو گرفته سر وکله می زنه:
البته مادر بزرگ؛ دایی محمد؛ خاله سهیلا و عمو عقیل کادوی نقدی دادن که عکسش موجود نیست!
اینم چندتا عکس دیگه از نیکان: