شاهکاری به نام نیکان

نیکان من؛ مامان 14 هر ماه ازت یه عکس می گیره (چون تو روز 14 به دنیا اومدی). این عکس تشریفات خاصی نداره یکی از حالتهای طبیعیته توی اون روز. مثلا وقتی داری بازی میکنی؛ غذا می خوری؛ خوابی و ...   عکس 14 فروردین:   14 اردیبهشت:       14خرداد:   14 تیر:     14 مرداد: 14 شهریور:     14 مهر:         ١٤آبان:   عکس ١٤ آذز:     ١٤ دی:       ١٤ بهمن:   ١٤ اسفند: ...

سیزده بدر امسال رفتیم همون جایی که پارسال رفته بودیم. برای من خیلی خاطره انگیز بود آخه پارسال بعد از برگشتن از اونجا به خاطر پیاده روی طولانی که کرده بودم بلافاصله راهی بیمارستان شدم و صبح فرداش نیکان گلم به دنیا اومد. نیکان طبق معمول همش می خواست بره دور بر آتیش یا اینکه توی خاکا بازی کنه ؛ کار من از اول تا آخر این بود که مواظب باشم نسوزه یا چیزی از زمین بر نداره بخوره. به هر حال سیزده بدر خوبی بود به نیکان که خیلی خوش گذشت . نیکان داره سعی می کنه علف گره بزنه:       بقیه در ادامه مطلب نیکان بغل بابا یاسر:   ...

امسال اولین نوروز نیکان بود و من توی تمام مهمونی ها و عید دیدنی ها یاد سال قبل می افتادم که هر لحظه منتظر تولدش بودم . ما نوروز معمولا مسافرت نمی ریم تعطیلات رو با خانواده و دوستان به مهمونی و گردش های یه روزه توی طبیعت می گذرونیم  امسال هم  یه روز رفتیم دلیجان قرار بود بریم سد ولی گفتن که سد آب نداره ما هم چند ساعتی رو توی یه پارک جنگلی گذروندیم ؛ آتیش کردیم و چایی خوردیم . این نیکانه که توی هوای خوب بهاری دراز کشیده و استراحت می کنه!!!:   حدود 9 فروردین هم  یه دو روزی رفتیم کرج خونه دوست بابا. نیکان تا تونست شیطونی کرد هیچ چیز خونه از دستش در امان نبود فکر کنم اگه چند روز دیگه می موندیم همه چیز خونه رو داغون ک...

امروز 11 فروردینه نیکان من داره یه ساله می شه . پارسال همین زمان بی صبرانه منتظر تولدش بودیم و امسال در تدارک جشن تولد. یک سال متفاوت و زیبا رو پشت سر گذاشتم و البته خیلی سخت. نیکان الان یه سالشه به سرعت داره رشد می کنه و کارای جدید یاد می گیره : به کمک میز و مبل و دیوار  راه می ره چند لحظه ای بدون کمک می ایسته؛ 4 تا دندون داره که پنجمی هم در حال در اومدنه؛ بعضی کلمات رو می گه مثل: بابا- مامان -شیر -چیه- کیه و بیا . هر کاری رو هم به سرعت از دیگران تقلید می کنه.خیلی شیرین شده و البته خیلی شیطون؛ هر چیزی که هر جا باشه به ایشون مربوط می شه؛ علاقه زیادی به ماشین لباس شویی - جارو برقی- تهویه دستشویی! و سیم و کابل برق داره. هیچ چیز توی خونه...

اولین مسافرت نیکان به اصفهان بود. وقتی نیکان 3 ماهه بود رفتیم اصفهان و چند روزی خونه دختر دایی مهمون بودیم. از اون جایی که ماشین خراب شد این چند روز بدون برنامه خاصی گذشت و فقط باغ گلها و میدون امام رفتیم. نیکان در باغ گلها:   سفر بعدی نیکان به شمال بود و از اونجایی که من گوشیم رو توی همون سفر به دریا تقدیم کردم تمام عکسهایی که گرفته بودم همراه با عکسهای قبلی نیکان از بین رفت و هیچ عکسی که بشه توی وبلاگش گذاشت از اون سفر ندارم. بعد از 20 روز ما دوباره رفتیم شمال!!! سفر خیلی خوبی بود نیکان وسط دریا:   نیکان در حال قایق سواری:   بعد از اون سفر؛ یه بار هم رفتیم تهران که همون زمان با بچه های نی ن...

 از اونجایی که ما در دل کویر زندگی می کنیم هر چند وقت یه بار برای صبحانه یا ناهار می ریم کویر. چند هفته پیش هم برای ناهار رفته بودیم. نیکان کلی وسط ماسه ها بازی کرد و کلی از خاک بازی کردن ذوق کرده بود. اینم عکسهای نیکانه وسط ماسه ها:       ...

اینم آخرین سری از عکسهای قبلی نیکان که دوست داشتم توی وبلاگش باشه. نیکان و اسباب بازی هاش: ...

اینم یه سری عکس دیگه از ماههای قبل که نیکان هنوز وبلاگ نداشت   نیکان توی وانش نشسته و از آب بازی کلی هیجان زده شده:   این هم عکس العمل نیکانه به فلاش گوشی خاله:      مذاکرات حساس نیکان با پیشی!!!         بقیه عکس ها در ادامه مطلب             ...

تصمیم دارم یه سری عکس که قبلا از نیکان گرفتم رو اینجا بذارم . اون روزا نیکان هنوز وبلاگ نداشت ولی الان که می بینم حیفم میاد که این عکسها توی وبلاگش نباشن. این عکس حدودا سه ماهگی نیکانه چه ژسی گرفته جلوی دوربین!!!!!! اینم یه سری عکس دیگه که از تولد تا سه ماهگی نیکانه     بقیه عکسها در ادامه مطلب             ...